متاسفانه پس از تزریق دز سوم خیلی ها به بهانه این که واکسن زده اند و دیگر ایمنی پیدا کرده اند رعایت پروتکل های بهداشتی را ترک کردند. این در زمانی بود که سویه سوم امیکرون به میدان آمده بود. و به یکباره شاهد موج شدیدی از مبتلایان بودیم. در بسیاری از استان هایی که آمار مبتلایان کم کم داشت نزولی می شد خبرهای بدی شنیده شد. کارد درمان به یکباره با شمار زیادی از تست های کرونای مثبت رو به رو شدند. در این بین تعداد بستری شده ها نیز کم نبود. حتی پس از یکی دو هفته به یکباره بخش مراقبت های ویژه یا همان ICU در بسیاری از استان ها شلوغ و پر از جمعیت شد. برخی بیمارستان ها نیز حتی تخت خالی نداشتند. با وجود تاکید رسانه ها بر رعایت پروتکل های بهداشتی انگار گوش شنوایی وجود نداشت و هنوز هم برای برخی افراد گوش شنوایی نبوده و نیست. اما سوال این جاست آیا اگر واکسن زده باشیم لزومی دارد که ماسک بزنیم و یا اگر واکسن زده ایم ممکن است مبتلا شویم و یا خیر. چرا که این روزها افراد زیادی را در خیابان ها می بینیم که بی ماسک پرسه می زنند. پس از آن که به آن ها بگوییم که چرا ماسک نمی زنی خواهند گفت که واکسن زده ام و بدنم ایمن شده است. یا من نمی گیرم چون واکسن زده ام. یا اگر هم بگیرم اتفاقی برایم نمی افتد. این جملات این روزها بسیار شنیده می شود.

سازمان بهداشت جهانی به طور رسمی اعلام کرده است که واکسن زدن برای همه واجب است. کسانی که واکسن زده اند احتمال این که حالشان وخیم شود کمتر است. اما هنوز هم افراد زیادی با وجود این که واکسن زده اند بر تخت های بیمارستان مشاهده می شوند. حتی در بین فوتی ها نیز افرادی هستند که واکسن زده اند. پس باید بسیار هشیار بود. بهتر است این آمار ها برای ما زنگ خطر باشد. چرا با وجود این که می دانیم اگر چه مواردی را رعایت نکنیم مبتلا می شویم باز هم باید بی خیال باشیم و شیوه نامه های بهداشتی را رعایت نکنیم. و چقدر زیادند افرادی که این چنین هستند و باعث شده اند وضع کلی ممکلت این قدر بد باشد و این قدر راحت باعث انتقال چرخه کرونا می شوند.

در دوره های قبلی (منظورمان پیک های قبلی است) اگر مردم خیلی بیشتر رعایت کرده بودند این ویروس این قدر جهش پیدا نمی کرد. در واقع اگر چرخه انتقال را قطع کرده بویم این ویروس این قدر پیشرفته نمی شد. اما چه کنیم که با یک گل بهار نمی شود و با وجود این که ما نیز رعایت می کنیم خیلی ها رعایت نمی کنند و نمی شود هم به اجبار ماسک بر صورتشان زد. ای کاش می شد و با زور و اجبار بیشتر در رعایت شیوه نامه ها وضع مملکت بهتر از این می شد.

در زمانی این مطلب را می نویسم که امیکرون تشدید شده است. امیکرونی که می گفتند بی خطر است به قدری یاغی شده است که بسیاری از شهرستان ها تا ده نفر در روز فوتی بابت آن می دهند. گذاشتن نام بی خطر بر چنین ویروسی بی شباهت با نام بی خطری نیست که بر روی کبریت نوشته شده است. کبریتی که می تواند جنگلی را به آتش بکشد چطور می تواند بی خطر باشد. ویروسی که این قدر کشته و فوتی می دهد چطور می تواند بی خطر باشد. و ما اصلی ترین مهره هستیم که باعث شدیم امیکرون این قدر قدرت بگیرد. امیکرون که ویروسی ضعیف تر از پیش بود ما را شکست داده است. پس شاید آخرین جهش کرونا نباشد و باز هم پس از آن گونه های دیگری را ببینیم. درست مانند این که همین امیکرون را نیز باعث شدیم تا 60 نمونه جهش پیدا کند.

متاسفانه به خصوص رعایت فاصله اجتماعی رعایت نمی شود. مراکز خرید هم چنان شلوغ هستند. مردم برای تفریح به رستوران و سینما می روند و حتی عروسی ها دوباره آن هم با جمعیت زیاد برگزار می شود. به عنوان یک پزشک بسیار برایم دیدن و شنیدن این صحنه ها سخت است. چطور می شود این همه زحمت کادر درمان را ببینیم و بی تفاوت باشیم. چطور می شود این همه فوتی را ببینیم و خیلی بی خیال در دورهمی های شلوغ خانوادگی آن هم در فضاهای کوچک منازل امروزی دور هم بنشنیم و تخمه بشکنیم.

ماسکها را زیر چانه هایمان می گذاریم و در خیابان پرسه می زنیم. خود ماسک نمی زنیم و اگر شخصی را بی ماسک ببینیم مواخده اش می کنیم. خسته شده ایم. انگار نمی دانیم چکار کنیم. و یا می دانیم و خسته شدیم از این شرایط و این روزها. و اما در روزهای آخر آن هستیم اگر باز هم مبارزه کنیم و با رعایت پروتکل ها نگذاریم این وضعیت از اینی هم که هست بدتر شود. اگر از ماسکهای خوبی چون ماسک سه بعدی که لایه های فیلتر کننده اش بیشتر است به خصوص در جاهای شلوغ استفاده کنیم. اگر باز هم برای کارهای غیر ضروری به ادارات و بانک ها نرویم و اگر باز هم مثل قبل بترسیم از این ویروسی که زندگی و حال زندگی و حال روحی مان را به این روز انداخته است.

همان طور که از همان ابتدا گفته شد تنها یک راه وجود دارد که از این دوره خسته کننده کرونا عبور کنیم. آن هم این است که چرخه انتقال را قطع کنیم. این چرخه وقتی قطع می شود که هر بار ویروس بخواهد کسی را مبتلا کند به در بسته بخورد. وقتی شکست می خورد که همه ماسک بزنند. فاصله اجتماعی را رعایت کنند. ضدعفونی کردن دست هنوز هم به صورت دقیق انجام شود. وقتی چرخه انتقال کرونا قطع می شود که همه دست به دست هم دهیم و همه باهم پروتکل ها را رعایت کنیم. وقتی کرونا می رود که اگر به فکر جان خود نیستیم به خاطر دیگری هم که شده ماسک بزنیم و این قدر بی تفاوت نباشیم.

اما چه کنیم که این قدر از تلوزیون و رسانه ها گفته می شود واکسن بزنید و خیلی ها هنوز حتی دز اول را هم نزده اند. خیلی ها هم که زده اند به زور و اجبار بوده است. چه کنیم که برخی اصلا انگار در دوره کرونا نیستند. دود سیگارشان را به صورت عابرین پیاده فوت می کنند و به هیچ صراطی هم مستقیم نیستند. تا وقتی چنین افرادی هستند کرونا نیز است و این بازی هم چنان ادامه دارد.